در خدمت امام رضا علیه السلام نشسته بود و مشغول گفتگو با حضرت بود که جمعی
از اهل بصره برای ورود و دیدار ایشان اذن خواستند. امام به یونس دستور
دادند که به پستوی خانه برود و تا به او اجازه نداده اند ، بیرون نیاید .
دقایقی
از حضور میهمانان گذشت و صحبت به یونس و فعالیت های او رسید. هر کدام تا
توانستند از یونس بدگویی و گلایه کردند که او بر ضد شما فعالیت دارد و
افکارش انحرافی است و ... .