امیرالمؤمنین علی(ع)صحنه مرگ راچنین بیان می فرمایند:
درلحظه مرگ اطراف بدن شل می شودرنگ می پرد.
امیرالمؤمنین علی(ع)صحنه مرگ راچنین بیان می فرمایند:
درلحظه مرگ اطراف بدن شل می شودرنگ می پرد.
رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرمانده های ارتش وسپاه آمدند و کی و کی.امام جمعه ی اصفهان هم هرچند روز یک بار سر می زد به ش. بعد هم با هلی کوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هرکس می فهمید من پدرش هستم، دست می انداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم می گفتم « چه می دونم والا ! تا دوسال پیش که بسیجی بود.انگار حالا ها فرمانده لشکر شده. »
مادر من با خیلی مادرها فرق دارد
میدانید آخر او هیچ وقت کارهایی را که مادران فداکار و مهربان انجام میدهند,انجام نداده است.
یکی از دوستان طلبه می گفت:
برای تبلیغ به روستایی رفته بودم پیرمردی که شغلش دامداری بود، نقل میکرد...
پیرمرد می گفت: