با خودش گفتـه بود:
“یک شب که هزار شب نمی‏شود”
رفته بود مراسـم عروسی!
چند سال بعد
یکی دل همسـرش را بـُـرد
در یک مراسم عروسی!
و چندین سـال بعد
یکـی دل پسرش را

آری
در مکتب ِ مـآ
یک شب ،هـزار شب می شود