پروانه تا گرد شمع می گردد، شعله ی زبانه کش بالهایش را پنجه می اندازد. آن روز محقق شدن همین حقیقت بود، و بالهایت را زبانه های آتش سوزاند و اما تو هنوز پروانگی می کردی برای علی... و بالهایت، چادرت ! چادرت را که تکاندی ، دائم الوضو شدند تمام محبانت و شهادتین را گفته اند و منتظر قیام اند!

منتظر قد قامت الصلاة ... سرمه کش تمام چشم های سرخ داغتان، غبار نشسته بر چادرتان است، چادرتان را می شود حبل الله معنا کرد، می شود سرالله معنا کرد، و ازنو در معنا و مفهومش حیران شد و حیران ماند. شاید همان "الف لام میم" باشد، همان "حاء میم" همان "طاء سین میم" چادرتان حتما محکمات قرآن است،

و تفسیر جامع آیه آیه های کوثر، حاء میم دخان! و شاید قرآن تفسیر چادرت باشد ... چادری از جنس عبای رسول الله، ای اسوه ی حسنه ی اهل بیت، محجبه مطهره فاطمه... شیعگان ابدی تان، منتظر منتقم خونتان، صف های جماعت را بسته اند، و قیام خواهند کرد! پروانگی خواهند کرد حتی عبا و چادرشان را شعله ها بگیرد در بر... چادرتان اما شیعیان را در بر گرفته است!!! چادرت را تکانده ای ! قدقامت الصلاة...