دوباره سه شنبه می آید؛

و دلم...

هوای جمکران میکند...

مولای من !
چقدر دیر میگذرند این لحظه های چشم به راهی
و این ثانیه های انتظار...

مهربانا !
تا کِی بگویم که دلم برایتان تنگ شده است!؟

اما باز هم چشمم به نگاه پُر از مهر شماست!

راستی مولا جان !
مرا ببخش که گاه گاهی یادِ شما میکنم ؛

اما شما ...

همیشه به یادم هستید
و برایم دعا میکنید!

باز هم برایم دعا کنید که جز شما
به کسی دل نبندم ...

و تمام وجودم تنها و تنها ، سرشار از عشق به شما باشد...

و من آرزویم فقط این باشد که؛

تمام هستی ام را فدای شما کنم...