لباس غواصى با بدبختى از اروپا وارد میکردند، با بدبختى زیاد که چند بار روى محموله لباس ها ، پنتاگون دست گذاشت و توقیفش کرد.
ما
شب عملیات والفجر هشت که میخواستیم وارد آب شویم، خدا رحمت کند همین شهید
شوشترى را ، به شوخى و جدى به ما میگفت، برادر ها یکجورى تیر بخورید که
لباسهایتان سوراخ نشود، این لباسهاى غواصى را با بدبختى تهیه کرده ایم.
گفتیم چجورى تیر بخوریم که لباسها سوراخ نشود؟! گفت مثلاً یکجورى که تیر به
سر و صورتهایتان بخورد!
این وضعیت گذشته ما بوده که با دست خالى در مقابل جهان ایستاده بودیم.
در
دهلاویه موزه اى هست مربوط به شهید چمران که نمیدانم دیده اید یا نه، اگر
ندیده اید، بروید ببینید، شهید چمران آمده بشکه را از طول نصف کرده که زیر
دریایى بسازد!
بچه هاى ما حتى رفتند که خودشان لباس غواصى درست کنند،
اولش هم همه مسخره میکردند، اما براى عملیات بدر ، چون لباس کم بود، بچه ها
این کار را کردند. ما به شوخى میگفتیم ،اینها رفته اند پلاستیک سفره را
جمع کرده اند و لباس غواصى ساخته اند، اولین بارى که با آن وارد آب شدیم،
آنقدر خنده دار و مسخره بود که همه خودشان میخندیدند.
از زیر صفر شروع
کردیم تا امروز ایران به اینجا رسیده است و همه ناوگان هاى خارجى دشمنان در
منطقه از ما میترسند. فقط ما بودیم که اینها را ذلیل کردیم، براى اینکه
دیدند وقتى ما چیزى نداشتیم ، آنهمه کارهاى عظیم را انجام دادیم.