شهید سید حسن ولی یکی از شهدای والامقام شهر آمل می باشد که وی دو کبوتر داشت وبا خود نگه می داشت وبه آنها عشق میورزید.
خواهر این شهید بزرگوار میگوید. وقتی حسن دو دستش را باز میکرد کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند و وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن قرار بود با آن روانه جبهه شود.کبوتران هم تا پای اتوبوس آن شهید را بدرقه کردند ومجدداًبه خانه بر گشتند. گویا کبوتران فهمیده بودند حسن قرار است به فیض شهادت نائل گردد.بعد از خبر شهادت سید حسن ، مادرش اصرار کرده بود دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهیدببرند. و می گفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت.
بنابراین خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید می شدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند. یک کبوتر سفید و یک کبوتر مشکی…وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه شهید، مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت…
خواهر این شهید بزرگوار میگوید. وقتی حسن دو دستش را باز میکرد کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند و وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن قرار بود با آن روانه جبهه شود.کبوتران هم تا پای اتوبوس آن شهید را بدرقه کردند ومجدداًبه خانه بر گشتند. گویا کبوتران فهمیده بودند حسن قرار است به فیض شهادت نائل گردد.بعد از خبر شهادت سید حسن ، مادرش اصرار کرده بود دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهیدببرند. و می گفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت.
بنابراین خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید می شدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند. یک کبوتر سفید و یک کبوتر مشکی…وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه شهید، مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت…