:globe_with_meridians:س"داستان واقعی":globe_with_meridians:
:point_left:این یک قصه نیست حکایت واقعی از سرنوشت جوانی در کشور سوریه میباشد که چند سال قبل برایش اتفاق افتاد و متن داستان در روزنامه های عربی از جمله روزنامه الاخبار کشور امارات منتشر شد
عماد جوانی بود که از شهر دمشق عازم کشورکویت بود ساعت پرواز وی ساعت ٦ صبح بوقت سوریه بود....:recycle::recycle::recycle::recycle:
عماد که تا نیمه های شب بیدار بود و وسایل سفر را فراهم میکرد از مادرش خواست که ساعت چهار صبح اورا بیدار کند تا بتواند به ساعت پرواز برسد و بر اثر خستگی زیاد بخواب رفت مادرش نیز که تا نزدیکهای صبح بیدار بود و در فکر دوری از فرزندش عماد خوابش نمیبرد دقیقا ساعت ٤ بخواب رفت و چون بیدار شد نیمساعت از پرواز هواپیما گذشته بود و با خودش گفت اکنون که هواپیما رفته بیدار کردن عماد بیفایده است و اورا صدا نزد
پیرزن طبق روال روزهای قبل به نظافت و انجام امور خانه پرداخت
ساعت ٨ صبح شده بود و پس از اتمام کارها دقایقی بر مبلمان خانه تکیه زد تا به اخبار تلوزیون گوش دهد که ناگهان خانم خبرنگاری از شبکه رسمی تلوزیون سوریه حنین گفت؛
هواپیمای مسافربری با شماره پرواز...... که عازم کشور کویت بود بر اثر نقص فن دچار مشگل شده بود سقوط کرد و همه سرنشینان آن جان خود را از دست دادند پیرزن پس از شنیدن خبر شکر خدای را بجا آورد که فرزندش در آن پرواز نبوده و به اتاق پسرش دوید تا این خبر را به وی برساند درب خانه را زد اما جوابی نشنید صدازد؛
عماد
عماد
عماد مادرجان در راه باز کن برات مژده دارم .... عماد..؟
متأسفانه جوابی نشنید درب خانه را فشار داد و پس از باز شدن دید که فرزندش همچنان در خواب است اورا صدا زد ولی بیدار نشد ترسید و به دخترش زنگ زد دخترش آمد و چون دید عماد بیدار نمیشود به اورژانس نزدیکترین بیمارستان تماس گرفتند دقایقی بعد اکیپی از پزشکان و پرستاران همراه با وسایل نجات و امداد در کنار جوان حضور داشتند و پس از معاینات و آزمایشات فراوان نطر شورای پزشکان چنین بود
متاسفانه جوان حدود ساعت ٦ و ٤٠ دقیقه صبح بر اثر ایست قلبی فوت کرده و اکنون هیچ نشانه حیاتی در بدنش وجود ندارد،،،!
سبحان الله
سبحان الله
سبحان الله
ساعت ٦ و چهل دقیقه درست زمانی است که هواپیما از آسمان به زمین سقوط کرد و همه سرنشینان جان خود را از دست دادند عماد یکی از مسافران همان هواپیما بود که از پرواز جا مانده بود و تقدیرش این بوده که همراه دیگر همسفرانش به آن دیار ابدی بشتابد و خواست خداوند چنین بود و تقدیر حق الهی اینگونه رقم خورد
آری دوستان از سرنوشت نمیتوان فرار کرد و از مرگ نباید غافل بود خداوند هر چه را برایت مقدر کرده باید همان بشود و ذات الله قادر به هر کاریست (سبحان الله)
شیطان می گوید: کسی که صدای اذان را می شنودو نماز نمی خواند...پدرمن است.کسی که اسراف می کندبرادرمن است.کسی که زودتر ازامام به رکوع می رود پسر من است.خانمی که باآمدن مهمان اعصاب خرابی می کندمادرمن است.خانمی که بدون حجاب می گرددخانم من است.کسی که بدون بسم الله غذا می خورد اولاد من است. کسی که این حرفها را به دیگران برساند دشمن من است.حالا باشماست که مرا دوست می دارید یا دشمن!(کپی کردم تا بسوزی شیطان
:point_left:این یک قصه نیست حکایت واقعی از سرنوشت جوانی در کشور سوریه میباشد که چند سال قبل برایش اتفاق افتاد و متن داستان در روزنامه های عربی از جمله روزنامه الاخبار کشور امارات منتشر شد
عماد جوانی بود که از شهر دمشق عازم کشورکویت بود ساعت پرواز وی ساعت ٦ صبح بوقت سوریه بود....:recycle::recycle::recycle::recycle:
عماد که تا نیمه های شب بیدار بود و وسایل سفر را فراهم میکرد از مادرش خواست که ساعت چهار صبح اورا بیدار کند تا بتواند به ساعت پرواز برسد و بر اثر خستگی زیاد بخواب رفت مادرش نیز که تا نزدیکهای صبح بیدار بود و در فکر دوری از فرزندش عماد خوابش نمیبرد دقیقا ساعت ٤ بخواب رفت و چون بیدار شد نیمساعت از پرواز هواپیما گذشته بود و با خودش گفت اکنون که هواپیما رفته بیدار کردن عماد بیفایده است و اورا صدا نزد
پیرزن طبق روال روزهای قبل به نظافت و انجام امور خانه پرداخت
ساعت ٨ صبح شده بود و پس از اتمام کارها دقایقی بر مبلمان خانه تکیه زد تا به اخبار تلوزیون گوش دهد که ناگهان خانم خبرنگاری از شبکه رسمی تلوزیون سوریه حنین گفت؛
هواپیمای مسافربری با شماره پرواز...... که عازم کشور کویت بود بر اثر نقص فن دچار مشگل شده بود سقوط کرد و همه سرنشینان آن جان خود را از دست دادند پیرزن پس از شنیدن خبر شکر خدای را بجا آورد که فرزندش در آن پرواز نبوده و به اتاق پسرش دوید تا این خبر را به وی برساند درب خانه را زد اما جوابی نشنید صدازد؛
عماد
عماد
عماد مادرجان در راه باز کن برات مژده دارم .... عماد..؟
متأسفانه جوابی نشنید درب خانه را فشار داد و پس از باز شدن دید که فرزندش همچنان در خواب است اورا صدا زد ولی بیدار نشد ترسید و به دخترش زنگ زد دخترش آمد و چون دید عماد بیدار نمیشود به اورژانس نزدیکترین بیمارستان تماس گرفتند دقایقی بعد اکیپی از پزشکان و پرستاران همراه با وسایل نجات و امداد در کنار جوان حضور داشتند و پس از معاینات و آزمایشات فراوان نطر شورای پزشکان چنین بود
متاسفانه جوان حدود ساعت ٦ و ٤٠ دقیقه صبح بر اثر ایست قلبی فوت کرده و اکنون هیچ نشانه حیاتی در بدنش وجود ندارد،،،!
سبحان الله
سبحان الله
سبحان الله
ساعت ٦ و چهل دقیقه درست زمانی است که هواپیما از آسمان به زمین سقوط کرد و همه سرنشینان جان خود را از دست دادند عماد یکی از مسافران همان هواپیما بود که از پرواز جا مانده بود و تقدیرش این بوده که همراه دیگر همسفرانش به آن دیار ابدی بشتابد و خواست خداوند چنین بود و تقدیر حق الهی اینگونه رقم خورد
آری دوستان از سرنوشت نمیتوان فرار کرد و از مرگ نباید غافل بود خداوند هر چه را برایت مقدر کرده باید همان بشود و ذات الله قادر به هر کاریست (سبحان الله)
شیطان می گوید: کسی که صدای اذان را می شنودو نماز نمی خواند...پدرمن است.کسی که اسراف می کندبرادرمن است.کسی که زودتر ازامام به رکوع می رود پسر من است.خانمی که باآمدن مهمان اعصاب خرابی می کندمادرمن است.خانمی که بدون حجاب می گرددخانم من است.کسی که بدون بسم الله غذا می خورد اولاد من است. کسی که این حرفها را به دیگران برساند دشمن من است.حالا باشماست که مرا دوست می دارید یا دشمن!(کپی کردم تا بسوزی شیطان