پرسش:
در معنی «فزت و ربّ الکعبه» است که می گویند به خدای کعبه رستگار شدم، این سخن چه معنا دارد زیرا گوینده آن امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ است، و رستگار شدن از این فرد که در زمان کودکی به پیامبر ایمان آورده مناسب نیست، آیا معنی صحیح تری وجود دارد؟
پاسخ:
استاد شهید مطهری در این رابطه می فرماید: این است که می بینیم، علی ـ علیه السّلام ـ آن گاه که می بیند مرگش به صورت شهادت نصیبش شده از خوشحالی در پوست نمی گنجد، لذا در لحظات آخرین حیاتش می فرماید به خدا سوگند هیچ امر مکروه و خلاف انتظاری برای من رخ نداده است همان رخ داد که می خواستم و به آرزوی خود که شهادت است رسیدم مثل من مثل کسی است که شب تاریک در جستجوی آب در صحرایی می گردم، ناگاه چاه آبی یا سرچشمه ای پیدا می کند مثل من مثل جوینده ای است که به مطلوب خود نائل گشته است.
شمشیری که فرق علی را شکافت,شمشیر جهل مردم زمانه بود بر فرق علی و هر چقدر ما جاهل به مقام امام باشیم فرق امام زمان مان را میشکافیم و جهل است که صم بکم عمی میکند آدمی را.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
وامام حسین ع را شیعیانش به شهادت رساندند وامام زمان را هم شیعیانش...أین علی أین علی أین علی ع...
وچه خوش گفت مختار:و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان به ظاهرمتدین...
در معنی «فزت و ربّ الکعبه» است که می گویند به خدای کعبه رستگار شدم، این سخن چه معنا دارد زیرا گوینده آن امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ است، و رستگار شدن از این فرد که در زمان کودکی به پیامبر ایمان آورده مناسب نیست، آیا معنی صحیح تری وجود دارد؟
پاسخ:
استاد شهید مطهری در این رابطه می فرماید: این است که می بینیم، علی ـ علیه السّلام ـ آن گاه که می بیند مرگش به صورت شهادت نصیبش شده از خوشحالی در پوست نمی گنجد، لذا در لحظات آخرین حیاتش می فرماید به خدا سوگند هیچ امر مکروه و خلاف انتظاری برای من رخ نداده است همان رخ داد که می خواستم و به آرزوی خود که شهادت است رسیدم مثل من مثل کسی است که شب تاریک در جستجوی آب در صحرایی می گردم، ناگاه چاه آبی یا سرچشمه ای پیدا می کند مثل من مثل جوینده ای است که به مطلوب خود نائل گشته است.
شمشیری که فرق علی را شکافت,شمشیر جهل مردم زمانه بود بر فرق علی و هر چقدر ما جاهل به مقام امام باشیم فرق امام زمان مان را میشکافیم و جهل است که صم بکم عمی میکند آدمی را.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
وامام حسین ع را شیعیانش به شهادت رساندند وامام زمان را هم شیعیانش...أین علی أین علی أین علی ع...
وچه خوش گفت مختار:و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان به ظاهرمتدین...
سوال:
اگر پشت سر کسی حرفی بزنیم و کسی که میشنود او را نشناسد و یا در صورت
شناختن فردِ غایب، آن چیزی را که ما میگوییم او هم در مورد آن شخص بداند،
آیا مرتکب غیبت شدهایم؟
حضرت آیة الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
موارد مذکور هر چند غیبت محسوب نمیشود ولی اگر موجب ایذاء دیگران بشود جایز نیست و باید اجتناب شود.
توبه از غیبت
پس از واقع شدن غیبت، توبه و پشیمانی از آن واجب است و احتیاط مستحب آن است که از غیبت شده، اگر فسادی بر آن مترتب نگردد، حلالیت بطلبد و یا برای او استغفار کند. (منهاج الصالحین، ج 1، فی التقلید، م 29)
بنابراین، اگر غیبت شونده از دنیا رفته، برای او بسیار استغفار کند و اگر زنده است و انسان بزرگوار و باگذشتی است و گفتن به او عداوت و دشمنی و فتنه ایجاد نمی کند، احتیاط مستحب آن است که از وی حلالیت بطلبد و اگر احتمال می دهد که مراجعه به او سبب عداوت و فتنه می شود، به وی مراجعه نکند و در عوض برای او بسیار استغفار کند.
سۆال: اگر کسی غیبتی از شخصی کرده، همچنین تهمتی زده یا شنیده، در این موارد باید رضایت فرد غیبت شده و شخص تهمت زده شده را جلب کند؟
جواب: لازم نیست، ولی باید توبه کند. (استفتائات امام، ج 2، ص 620، س 16؛ جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 252)
موارد جواز غیبت
1. غیبت متجاهر به فسق (کسی که علنی و آشکار گناه می کند)، که در مورد همان گناهش به اتفاق فقها جایز است و اما نسبت به گناهان دیگرش که پنهان است، مورد اختلاف است.
2. موارد تظلّم شخص از کسی که در حق او ظلم کرده، که می تواند ظلم او را بیان کند.
3. موارد مشورت، مانند کسی که می خواهد دخترش را به کسی بدهد، و با شخصی در مورد آن فرد مشورت می کند که آن شخص می تواند عیب پسر را نقل کند.
4. در موارد خیرخواهی و نصیحت، مثل اینکه شخصی با کسی رفیق شود و انسان احتمال دهد که این رفاقت منجر به فساد آن شخص شود. در این صورت، چون رفیق او آدم بدی است، می توان در مقام نصیحت و خیرخواهی، عیب او را ذکر نمود.
5. کسی که می خواهد به دین ضرر بزند.
6. کسی که می خواهد به خودش ضرری بزند که لازم است او را حفظ نمود.
7. کسانی که نوشته های مسموم، منحرف کننده و باطل دارند. (منهاج الصالحین، ج 1، م 39 تقلید؛ استفتائات جدید، ص 209)
حضرت آیة الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
موارد مذکور هر چند غیبت محسوب نمیشود ولی اگر موجب ایذاء دیگران بشود جایز نیست و باید اجتناب شود.
توبه از غیبت
پس از واقع شدن غیبت، توبه و پشیمانی از آن واجب است و احتیاط مستحب آن است که از غیبت شده، اگر فسادی بر آن مترتب نگردد، حلالیت بطلبد و یا برای او استغفار کند. (منهاج الصالحین، ج 1، فی التقلید، م 29)
بنابراین، اگر غیبت شونده از دنیا رفته، برای او بسیار استغفار کند و اگر زنده است و انسان بزرگوار و باگذشتی است و گفتن به او عداوت و دشمنی و فتنه ایجاد نمی کند، احتیاط مستحب آن است که از وی حلالیت بطلبد و اگر احتمال می دهد که مراجعه به او سبب عداوت و فتنه می شود، به وی مراجعه نکند و در عوض برای او بسیار استغفار کند.
سۆال: اگر کسی غیبتی از شخصی کرده، همچنین تهمتی زده یا شنیده، در این موارد باید رضایت فرد غیبت شده و شخص تهمت زده شده را جلب کند؟
جواب: لازم نیست، ولی باید توبه کند. (استفتائات امام، ج 2، ص 620، س 16؛ جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 252)
موارد جواز غیبت
1. غیبت متجاهر به فسق (کسی که علنی و آشکار گناه می کند)، که در مورد همان گناهش به اتفاق فقها جایز است و اما نسبت به گناهان دیگرش که پنهان است، مورد اختلاف است.
2. موارد تظلّم شخص از کسی که در حق او ظلم کرده، که می تواند ظلم او را بیان کند.
3. موارد مشورت، مانند کسی که می خواهد دخترش را به کسی بدهد، و با شخصی در مورد آن فرد مشورت می کند که آن شخص می تواند عیب پسر را نقل کند.
4. در موارد خیرخواهی و نصیحت، مثل اینکه شخصی با کسی رفیق شود و انسان احتمال دهد که این رفاقت منجر به فساد آن شخص شود. در این صورت، چون رفیق او آدم بدی است، می توان در مقام نصیحت و خیرخواهی، عیب او را ذکر نمود.
5. کسی که می خواهد به دین ضرر بزند.
6. کسی که می خواهد به خودش ضرری بزند که لازم است او را حفظ نمود.
7. کسانی که نوشته های مسموم، منحرف کننده و باطل دارند. (منهاج الصالحین، ج 1، م 39 تقلید؛ استفتائات جدید، ص 209)
چرا شب قدر مخفى است؟
بسیارى معتقدند: مخفى بودن شب قدر در میان شب هاى سال، یا در میان شب هاى ماه مبارک رمضان، براى این است که: مردم به همه این شب ها اهمیت دهند، همان گونه که خداوند:
رضاى خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده، تا مردم به همه طاعات روى آورند.
غضبش را در میان معاصى پنهان کرده، تا از همه بپرهیزند.
دوستانش را در میان مردم مخفى کرده، تا همه را احترام کنند.
اجابت را در میان دعاها پنهان کرده، تا به همه دعاها رو آورند.
اسم اعظم را در میان اسمائش مخفى ساخته، تا همه را بزرگ دارند.
و وقت مرگ را مخفى ساخته، تا در همه حال آماده باشند.
و این، فلسفه مناسبى به نظر مى رسد.
بسیارى معتقدند: مخفى بودن شب قدر در میان شب هاى سال، یا در میان شب هاى ماه مبارک رمضان، براى این است که: مردم به همه این شب ها اهمیت دهند، همان گونه که خداوند:
رضاى خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده، تا مردم به همه طاعات روى آورند.
غضبش را در میان معاصى پنهان کرده، تا از همه بپرهیزند.
دوستانش را در میان مردم مخفى کرده، تا همه را احترام کنند.
اجابت را در میان دعاها پنهان کرده، تا به همه دعاها رو آورند.
اسم اعظم را در میان اسمائش مخفى ساخته، تا همه را بزرگ دارند.
و وقت مرگ را مخفى ساخته، تا در همه حال آماده باشند.
و این، فلسفه مناسبى به نظر مى رسد.