فرق مرا تو طاقت دیدن نداشتی
هجده سربریده ببینی چه می کنی

 این جا همه به گریۀ توگریه می کنند
خنده به اشک دیده ببینی چه می کنی

خون ریزد از شکاف سرم خون جگر شدى
جسمى به خون تپیده ببینى چه می کنى

تو یکسره به چشم پدر بوسه می زنى
تیرى درون دیده ببینى چه می کنى

وقتى که می رسد زشریعه ، حسین را
با قامتى خمیده ببینى چه می کنى

طفلان در به در به بیابان کربلا
چون آهوى رمیده ببینى چه می کنى

یک ضربه زد به فرق سرم راحتم نمود
تو قتل صبر ، دیده ؟ ببینى چه می کنى

من پیکرم به غیر سرم لطمه ایى ندید
جسمی گلو بریده ببینی چه می کنی ...

صلی الله علیک یااباعبدالله