بدحجاب هم آن بدحجابهای نسلهای قبل که برایشان محرم و رمضان، حرمتی داشت که با دیدن رفتارهایشان در این ماهها هیچ گاه نمیتوانستی باور کنی که اینها زمانی در رعایت حجابشان سست بودهاند.
اما این روزها که دیگر بدحجابها در جامعه رها شده اند و واژه «بدحجابی» برای بعضی از آنها با «بیحجابی» جایگزین شده، حفظ حرمت ماههای خاص هم رنگ باخته است و باید پای دل خانوادههای مذهبی نشست تا خون دلشان برایتان سرریز شود، آنها که دلشان میلرزد برای اینکه فرزندشان، پا در آشفتگی شهر وسوسهها بگذارد، مبادا که از نبایدهایی که سالها برایش گفتهاند، بچشد و آموختههایش برایش رنگ ببازد.
جالب است که تا همین چند وقت پیش فقط برای رفتن به مکانهای خصوصی باید «یا الله» میگفتی اما این روزها برای اینکه چشمانت را از زمین بگیری و بالا را نگاه کنی حتماً باید «یا الله» بگویی! چون دیگر اگر بادی بوزد و روسری از سر بیفتد زمان طولانی میطلبد تا دستی پیدا شود و این روسری را در سر جای خود قرار دهد. اگر چشمت به داخل خودرویی بیفتد خصوصی ترین صحنهها را در ملأعام میبینی بیآنکه شاهد تذکری حتی خشک و خالی باشی!
فضای داخل خودرو؛ میخواهد شخصی باشد یا عمومی، داخل آپارتمانها، کوچهها، مغازهها و پاساژها، این روزها در تعاریف بدحجابها، معنی «فضای خصوصی» و «حریم شخصی» پیدا کرده است چرا که اگر تا دیروز خانم همسایه را میدیدی که تا جلوی در ورودی ساختمانی که در هر طبقهاش خانوادهای ساکن بود بدون هیچ حجابی ظاهر میشد، این روزها حریم شخصی آنها بزرگتر شده و در خیلی از فضاهای عمومی، احساس خصوصی آنها گسترده شده است!
انگار نه انگار که درست ۱۰ سال پیش، شورای عالی انقلاب فرهنگی، قانون عفاف و حجاب را در این کشور تصویب کرد اما گویی این قانون هم فقط تصویب و بایگانی شد تا شاید روزی سراغی از آن برای اجرا گرفته شود، اجرایی که مردم آن را در جامعه لمس کنند نه اینکه با ۴ آییننامه و ۱۰ دستورالعمل و ... فقط شعار اجرایی شدن آن در گوش جامعه بپیچد.
عفاف و حجاب در جامعه این روزها رها است و سند آن، یک نیم روز، راه رفتن در خیابانهای شهر است عفاف و حجابی که دیگر فقط زنانه نیست بلکه دامنگیر بعضی مردان هم شده است. مردانی بزک کرده و زننما و زنانی که تمام زنانگیشان در معرض دید است این روزها بیمحابا در شهر میگردند و کسی هم معترض آنها نیست.
رمضان، همیشه برای همه حرمت داشته است اما حرمتشکنی بعضی از این دلپاکانی که همه چیز فقط، لق لقه زبانشان است تا جایی پیشرفت کرده است که این روزها نه تنها سر و سامانی به وضع ظاهرشان در جامعه نمیدهند بلکه با وقاحت، روزهخواریشان را هم به رخ میکشند. اما فقط یک سوال چطور کسی که دلش «پاک» است میتواند تمام نگاهها را به سمت خود «ناپاک» کند؟!
اما این روزها که دیگر بدحجابها در جامعه رها شده اند و واژه «بدحجابی» برای بعضی از آنها با «بیحجابی» جایگزین شده، حفظ حرمت ماههای خاص هم رنگ باخته است و باید پای دل خانوادههای مذهبی نشست تا خون دلشان برایتان سرریز شود، آنها که دلشان میلرزد برای اینکه فرزندشان، پا در آشفتگی شهر وسوسهها بگذارد، مبادا که از نبایدهایی که سالها برایش گفتهاند، بچشد و آموختههایش برایش رنگ ببازد.
جالب است که تا همین چند وقت پیش فقط برای رفتن به مکانهای خصوصی باید «یا الله» میگفتی اما این روزها برای اینکه چشمانت را از زمین بگیری و بالا را نگاه کنی حتماً باید «یا الله» بگویی! چون دیگر اگر بادی بوزد و روسری از سر بیفتد زمان طولانی میطلبد تا دستی پیدا شود و این روسری را در سر جای خود قرار دهد. اگر چشمت به داخل خودرویی بیفتد خصوصی ترین صحنهها را در ملأعام میبینی بیآنکه شاهد تذکری حتی خشک و خالی باشی!
فضای داخل خودرو؛ میخواهد شخصی باشد یا عمومی، داخل آپارتمانها، کوچهها، مغازهها و پاساژها، این روزها در تعاریف بدحجابها، معنی «فضای خصوصی» و «حریم شخصی» پیدا کرده است چرا که اگر تا دیروز خانم همسایه را میدیدی که تا جلوی در ورودی ساختمانی که در هر طبقهاش خانوادهای ساکن بود بدون هیچ حجابی ظاهر میشد، این روزها حریم شخصی آنها بزرگتر شده و در خیلی از فضاهای عمومی، احساس خصوصی آنها گسترده شده است!
انگار نه انگار که درست ۱۰ سال پیش، شورای عالی انقلاب فرهنگی، قانون عفاف و حجاب را در این کشور تصویب کرد اما گویی این قانون هم فقط تصویب و بایگانی شد تا شاید روزی سراغی از آن برای اجرا گرفته شود، اجرایی که مردم آن را در جامعه لمس کنند نه اینکه با ۴ آییننامه و ۱۰ دستورالعمل و ... فقط شعار اجرایی شدن آن در گوش جامعه بپیچد.
عفاف و حجاب در جامعه این روزها رها است و سند آن، یک نیم روز، راه رفتن در خیابانهای شهر است عفاف و حجابی که دیگر فقط زنانه نیست بلکه دامنگیر بعضی مردان هم شده است. مردانی بزک کرده و زننما و زنانی که تمام زنانگیشان در معرض دید است این روزها بیمحابا در شهر میگردند و کسی هم معترض آنها نیست.
رمضان، همیشه برای همه حرمت داشته است اما حرمتشکنی بعضی از این دلپاکانی که همه چیز فقط، لق لقه زبانشان است تا جایی پیشرفت کرده است که این روزها نه تنها سر و سامانی به وضع ظاهرشان در جامعه نمیدهند بلکه با وقاحت، روزهخواریشان را هم به رخ میکشند. اما فقط یک سوال چطور کسی که دلش «پاک» است میتواند تمام نگاهها را به سمت خود «ناپاک» کند؟!