مرد گفت:وقتی همسرم راانتخاب کردم..درنظرم طوری بود..که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده.
وقتی نامزدشدیم..بسیاری رادیدم که مثل او بودند.
وقتی ازدواج کردیم، خیلی ها را ازاو زیباتر یافتم.
چندسالی را که راباهم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها ازهمسرم بهتراند.
شیخ گفت: آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلخ تر و ناگوار تر چیست؟
گفت:آری
شیخ گفت: اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کردکه سگهای ولگرد محله ی شما ازآنها زیبا تراند.
لبخندی زد و گفت: چرا این حرف رازدی؟
شیخ گفت:
چون مشکل درهمسرتو نیست،مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع کار و چشمانی هیز داشته باشد و ازشرم خداوند خالی باشد،محال است که چشمانش رابجزخاک گورچیزی دیگرپرکند..
آیا دوست داری دوباره همسرت زیبا ترین زن دنیا باشد؟مردگفت:بله شیخ گفت: چشمانت راحفاظت کن...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖☺️☺️
حضرت استاد احدی به نقل از آیت الله بهاءالدینی :
اگر زنان چادری میخواستند نشانشان میدادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ حجاب می ریزند , دانه دانه اش خورشید است . شما خورشید خدا هستید .
و ایشان این روایت را از ثواب الاعمال نقل می کردند عرقی که زن زیر چادر میریزد سه جا برای او نور می شود :
- در درون قبر
- در برزخ
- در قیامت
و اگر زنان بی حجاب از من میخواستند همین الان نشانشان میدادم که این موی سر که به نامحرم نشان می دهند آتش است . آنها در آرایش زیبایی نیستند بلکه در آرایش آتش هستند .
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖☺️☺️
● بـرادر منـ..... خـواهر منـ..... رفـیق منـ..... عـزیز منـ....
تو را جانـ مادرتـ.....
پایت را از روی خـون شهدا بردار ..
● زیرپایت را ببین خـون شهیدحسین پور است که می گفت : ..
.. " خواهـرم سرخی خونم را بـه سیاهی چادرت بخشیدم " ..
سـرخی خونم یعنی بـی تابی حال مادرم ..
سـرخی خونم یعنی اشک های مدام خواهرم ..
سـرخی خونم یعنی غصه های ناتمام پدرم ..
سـرخی خونم یعنی بی قراری های برادرم ..
سیاهی چادرت یعنی.. فـقـطه.. فـقـط.. " حـجابــ "
خواهرم .. !!
این چادر تابرسد به دست تو ، هم از کوچه های مدینه گذشته ..
هم از کربلا .. هم از بازار شام ..
چادرت را محکم درآغوش بگیر و بگو برایت روضه بخواند ..
همه را ازنزدیک دیده ..
..
..➖➖➖➖➖➖
بانو ..
پریشان است گیسویت ..
اما ..
پریشانتر ، آن مردی است که میخواهد نگاهش را کنترل کند ..
شاید دل او تمام دارو نداره ، بانویی دیگر باشد ..
کمی تأمل ...
بر سر مزرعه ی سبز فلک
باغبانی به مترسک می گفت :
دل تو چوبین است
و ندانست که زخم زبان دل چوب هم می شکند
. خدایا اگر بنده مطیعی نیستم دوستانی دارم که به ذکرت مشغولند، به نعمت وجودشان و احترام مناجاتشان و دل پاکشان به ما نظر کن.
کوتاه و گویا
➖➖➖➖➖➖
فکر من اسیر کم ها شده ...
همان طور که از تیله های دیروز و بت های کودکی و معشوق ها و دره های پیشینم آزاد شدم. (والعصر ان الانسان لفی خسر)
کتاب رشد ص 44 مرحوم علی صفایی
زبان حال مولا علی علیه السلام...
دل سنگ رو آب میکنه...