از پادگان محلی که شهدا بودند راه افتادیم...
آنجا خیلی خوب دلنوشته ام را نوشتم...
بوسیدم و اندکے اشک!
کم کم به سمت میدان بهارستان حرکت کردیم قرار بود ۴ آنجا باشیم که یک ساعت و نیم برای قفل بودن جمعیت دیر شد...!
احساس مبکردم کربلا در میدان بهارستان است...
همه ۱۷۵ نفر عباس بودند...
با دست بسته، از ارتفاع هفت مترے
چیزی برای حائل کردند نداشتند!
عده ای پهلو یشان شکست
عده ای گرندنشان؛دستشان¡
نگاه که میکردم به گوشه های خیابان،جا برای سوزن انداختن نبود
دختر بچه ی تقریبا سه ساله با چفیه ای که جای روسری بود
و
چادری مشکی داشت غیر مستقیم میگفت که مدافع خون شهدا هستم!
بی صدا تغییر موضع دادم به مادرے رسیدم که عکس شهیدش را در دست داشت...!
شاید از بین ۱۰۰ شهید گمنام چنین احساسی داشت که شاید یکیشان پسر من باشد...!
عکس به جوان ۲۰ ساله ای میخورد که جانش را برای حرکت با امنیت ما در خیابان های تهران داده بود...!
تقریبا هفتاد در صد از جمعیت میلیونی تشییع کننده چادری بودند...
عده با پوشیه خوب خودشان را پیش ماهی های در خاک خفته روسفید کرده بودند...!
عده ای مانتویی و کم پوشش ...
چه گریه ای میکردند...
جمعیت آنقدر زیاد بود که مردم همه جا بودند...روی دیوار های مجلس...
پشت بام مغازه ها...!
خانه ها
و حتی داخل ماشین ها و اتوبوس!
جا نبود خب...!
فرمانده مان از فضلیت شهدا میگفت و مارا بد داغدار تر میکرد
نوزاد بود نوجوان بود جوان بود میان سال بود پیر بود
و
امام زمان عج و حضرت زهرا س بودند...!
همه بودند چون خدا با ما بود...!
میگفتند حدود چهل نفر از بچه های غواص سادات هستند...
پیش خودم میگفتم امام زمان منو ببینه اینجا تو دلش چی میگه؟!
شاد میشه یا ناراحت!!؟؟
اندوهی دلم رو گرفت و راه افتادم
به دنبال فرمانده و همکار شیعه نیوز...نیافتم از جمعیت زیاد!
بعد سخنرانی مسئولین (محسن رضایی،محمود احمدی نژاد و ...)
مردم با دیدن احمدی نژاد شعار (صلی علی محمد یاور رهبر آمد) به طور خودجوش سر دادند...!
یکدفعه خودم را میان انبوهی جمعیت دیدم
احساس تشنگی، فشار و تنگی نفس بهم دست داد
از انبوه جمعیت همین بس که با توسل به حضرت زهرا توانستم از معرکه خارج شوم...!
همینجور که پا روی خون شهدا میگذاشتم و به سمت خانه میرفتم یاد شعار هایی که مردم سر دادند و یافتم که تنها نیستیم، افتادم!
مداح میگفت خدا یا هر مسئولی در هر مکانی با رفتار خیانکارانه عمل میکتد اگر قابل هدایت است ...هدایتش کن!
عده ای آهسته آمین گفتند...
و اگر قابل هدایت نیست، خودش و خانواده اش و هم پیمانانش را به حق خون این شهدای دست بسته رسوا بفرما...
و همه ی مردم بلند و از ته دل: الهی آمــــــین
و
شعار الله و اکبر
و
وای اگر خامنه ای اذن جهادم دهد
و
ما اهل کوفه نبستیم علی تنها بماند سردادند...!
(دشمنان به خوبی میدانند او چه کسی است)
ولی بعضی ها....
این کیه تو نیویورک و کالیفرنیا 400 هزار نفر مقلد داره؟
این مرد 77 ساله کیه این قدر عاشق و فدایی داره؟
کدوم مرجع تقلیدی دومین تندخوان کشورش بوده؟
کدوم رهبری در دنیا هشت سال سردار جبهه های جنگ بوده؟
کدوم فرمانده جنگی رئیس جمهور کشورش بوده؟
کدوم رهبری دشمنش عطاا... میگه تو زندگی نامه اش نه یک برگ سیاه، بلکه یک نقطه خاکستری هم وجود نداره ؟
کدوم مرد سیاسی بچه هاش اینقدر سالم و پاکن؟
رئیس جمهور روسیه میگه :
بیشتر از من به اوضاع روسیه مسلط بود.
همون که آیتالله جوادی آملی میگه وقتی مهمانش بودم، اجازه نداد پسرش با ما ناهار بخوره، گفت که این غذا از بیت الماله
همونی
که استاد فاطمی نیا میگه این مرد بزرگ عزّ اسلام است اگر یقین نداشتم
نمیگفتم، هرکس با او مخالفت کنه، خدا ازش نمیگذره... و عاقبت به خیر
نمیشه ...
همون که استاد ما میگفت :
خانه اش فرش و موکت ساده هست که از جهیزیه خانومشه.
همون که علامه حسن زاده آملی حفظه الله جلوش دو زانو می شینه و ایشان را مولا خطاب می کنه و میگه یک مکروه از شما سراغ ندارم.
کدوم مدیری با این حجم کاری، مثل همیشه سر وقت به قرارش آمد راس 8 صبح نه دقیقه ای دیر و نه دقیقه ای زود ؟
همون که به خاطر نگهداری پدرش درس و قم را رها کرد.
همون که دستش هنوز هم
به خاطر ترکش ها عذاب دارد و چهره اش عذاب زداست.
کدام مرجع شیعه میتونست این همه عالم سنی را مدیریت کند؟
این مرد 77 ساله کیست؟
که امیر کویت میگه از نصایحتان کل منطقه بهره می برند.
پسر امیر امارات میگه بابام گفته عالم اسلام یک مرد داره آن هم رهبر ایرانه.
کوفی عنان رئیس سابق سازمان ملل میگه دیدم در اوج معنویت، در اوج سیاست بود؛ باید رئیس سازمان ملل ایشان بودند.
پوتین:
آنچه دیدم منطبق بود با داستان هایی که زنم درباره مسیح از کتاب آسمانی اش برایم تعریف می کند.
حالا این سیّاس کیست؟
کسی است که وقتی آ