☑️👈تو همسر مرا از من دزیدی....
آن هنگام که من در اشپزخانه و مقابل اجاق داغ مشغول ساختن غذایی از جنس عشق بودم، تو در جلو آینه مشغول ساختن و پرداختن خود بودی،تا عشق را نابود سازی....
☑️👈تو همسر مرا ربودی نه همسرم ،که هستی ام را ربودی.
آنگاه که من در انتظار آمدنش میسوختم ، تو در راه آمدنش به انتظار نشسته بودی، برای سوزاندن دلش....
☑️👈تو پدرفرزندم را دزدیدی....
آن هنگام که تن من در تولد فرزندم از ریخت افتاده بود و تو اندامت را در باشگاه زیبایی و رقص باله میساختی....
☑️👈اگر برای تو، آن موهای بیرون ریخته و لباسهای چسبان و آستین های بالا رفته ، یک بازی کودکانه است!!اما برای من همه اینها، بازی مرگ و زندگیست.....
✅👈یادت باشد، روزگاری می آید که در مسابقه زیبایی، تو هم مثل من می بازی....
فکر نکن همیشه برنده ای... صورتت یک روز از شفافیت و کمرت از باریکی خارج میشود...
یادت باشد اینگونه که شراره در جامعه می اندازی ، وفا و تعهد و عشق و پایبندی خواهد سوخت....
و آنچه در آینده برای ما زنها خواهد ماند خاکستر جامعه خواهد بود....