به گزارش «تابناک»، شب گذشته، حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا زائری،
استاد حوزه و دانشگاه در برنامه «دیروز، امروز، فردا»حرفهای جالبی زده
است و همین که این سخنان از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش شده است خیلی
جالب است:
بعضی چیزها به کراوات و چفیه ربطی ندارد.
اگر آدم
تخصص نداشته باشد، به درد نمیخورد. وقتی ماشینم خراب میشود و کنار خیابان
با زن و بچه میایستم و کسی کمکم نمیکند، دیگر فرقی ندارد آن متخصص در
ماشینش گوگوش گوش دهد یا حاج منصور ارضی. طبق قوانین اسلام، مؤمن باید با
هشت ساعت کار، بتواند زندگیاش را تأمین کند تا بعد از آن سراغ دین، فرهنگ و
خانواده برود. شکم گرسنه دین و ایمان ندارد. وقتی فساد و رشوه و ربا کل
جامعه را گرفت، دیگر موعظه اثری ندارد.
فرض کنید در مجلس برای مساجد همه
کار کردیم، اگر نمازخوان یا امام جماعت جذاب نداشتیم، چه کنیم؟ در اول
انقلاب جریانی بود که مردم را به مسجد میکشاند، ولی الان دیگر این جریان
به دلایلی این کشش را ندارد.
او افزود: فرض کنید قانون نهی از منکر
تصویب شد، ولی اگر منکری در جامعه به عنوان منکر پذیرفته نشد، چه کنیم. کل
فروش یک کتاب ۲۰۰ نسخه هم نیست و ما برای آن قیصریه را به هم میزنیم، ولی
به این توجه نداریم که زن جنایتکار در دادگاهها با چادر است. به این توجه
نداریم که گداها در خیابان با چادر هستند. مشکلات فرهنگی ما جای دیگری
است.
کار فرهنگی با کار اداری پیش نمیرود. برای برخی اول جایگاه
مهم است، اینکه سر ایتام چه میآید مهم نیست. اینکه جوانان و زنان ما چه
اعتقادی دارند، مهم نیست. به قدری این شکاف زیاد است که نمیشود گفت
مسئولین فرهنگی ما از جامعه خبر دارند. وقتی سند و کتاب و کاغذ با واقعیت
جامعه ارتباطی ندارد ، نمیتوان به آن امید داشت.
رئیس جمهور آمریکا
زمانی گفته بود سرنوشت جامعه ما در کلاسهای درس رقم میخورد. شما وضعیت
آموزش و پرورش ما را ببینید. معلم باید حقوق کافی داشته باشد. طبق قوانین
اسلام شهروند مومن باید بتواند با هشت ساعت کار ، زندگیاش را تأمین کند
تا بعد از آن سراغ دین ، فرهنگ و خانواده برود ؛ اما زیرساختهای اقتصادی
جامعه ما درست نیست و افراد باید سه شیفت کار کنند و نمیتواند به قرآن و
نماز بیندیشند. شکم گرسنه دین و ایمان ندارد ؛ این مبنای روایی ماست ،
تعارف هم نداریم.
وقتی فساد و رشوه و ربا کل جامعه را گرفت، دیگر
نمیتوانم از موعظه حرف بزنم، موعظه اثری ندارد. بنده و آقای سالک و همه سر
کاریم. اتفاق دارد در تبلیغات بانکها، در شهرداریها و در زیرمیزی
دادنها میافتد. وقتی تنها یک درصد بودجه برای فرهنگ است که آن هم محقق
نمیشود و مدیر فرهنگی باید برود سازمان برنامه پیش فلان مدیر، موس موس کند
که یک بودجهای بگیرد، باید چه کرد؟ همه ما سر کاریم، تعارف هم نداریم.
ما
فکر میکنیم در صداوسیما اگر چیزهایی را بگوییم چه میشود. ملت همه این
مسائل را میدانند. پنجاه سال پیش اگر چیزی از تلویزیون گفته نمیشد، مردم
آن را نمیفهمیدند، نه الان. امروز دیگر این چیزها و پارازیت و فیلتر جواب
نمیدهد. ما تا وقتی بر اساس دیدگاهی که قرنهاست وجود دارد که حاکمیت با
دستور خودش میتواند تأثیرگذار باشد، پیش میرویم، نمیتوانیم تأثیرگذار
باشیم.
زائری در ادامه گفت: متأسفانه مسئولان سعه صدر ندارند. از یک
طرف دزد آمده و خانه را میزند و ما این گونه نشستهایم. دختر در پارک
است، پسر معتاد و بیکار است، سن فحشا پایین آمده و... بعد مسئول فرهنگی به
من میگوید، لبخند بزن. امیرالمومنین وقتی میبیند چه اتفاقی در جامعه
میافتد، فریاد میکشند. مسئول فرهنگی ما وقتی با این اوضاع خوابش میبرد
یا بیخیال است یا رگ ندارد. به مسئول فرهنگی که به فکر بنز و محافظش است،
دیگر نمیشود حرفی زد. باید قبول کنیم که در میدان جنگ هستیم.
رسایی
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی می گوید: «در این دو سال چه شده
که افتخار ما این است که با شیطان بزرگ قدم بزنیم؟ والله اگر بمیریم جا
دارد»
جناب آقای رسایی، نماینده نه چندان محترم مردم تهران در مجلس ، امروز نه افتخار ما و نه درد جامعه ما ، قدم زدن با جان کری نیست.
امروز برای مردم قدم زدن با جان کری حتی یک خبر معمولی نیست.
امروز
درد جامعه ما قدم زدن نمایندگانی در خانه ملت است که به گفته رحیمی معاون
اول دولت دهم میلیاردها تومان از بیت المال را گرفته اند و صرف هزینه های
انتخاباتی خود کرده اند.
امروز درد ما خروج بی بازگشت معادل چهارده سال بودجه کشور است.
امروز درد ما اعتیاد، و فحشایی است که در زیر پوست شهر، فرهنگ و تمدن واخلاق وعزت ما را نشانه رفته.
درد
امروز ما فقر و تنگدستی مردمانی است که با سیلی صورت خود را سرخ نگه
میدارند، و تو چه میدانی گشنه ماندن پدر و بردن ناهار اعطایی در کارخانه
برای شام خانواده یعنی چه!؟
درد امروز ما افکار کودکانه شماست.!!!!