خودمان هستیم ، مثلا درک قرآن سخت است

حتی فهمیدن کامل المیزان سخت است

 

مثلا این که چرا آسمان در تابستان

ناگهان میگیرد حس و حال باران، سخت است

 

خودتان، شکر خدا، این کاره اید، میدانید

خیلی چیزهای دیگر هست که فهم آن سخت است

 

شاعر نیستم ، تمامش کنم که قافیه نیست

جور کردن قافیه چون ردیف مان سخت است

 

برای مثال چون گلستان سهل ممتنع است

چادرتان ، با این که می نماید آسان ، سخت است

 

فهم این که چرا چادر شما مشکی ست

حتی هنوز هم برای محققان سخت است

 

تو ماهی ، خدا خواست ماه گرفتگی بشود

رؤیت تان با سیاه ِ چادرتان سخت است

 

شاعر نیستم، من اما چـــادرانـــه می بینم

چادر پرستی مان هم برایشان سخت است