تمــــــــــام زندگی مرد

نام:خانوم
جنس:ظرافت
 ذات:با حیا بودن
 ویژگی:احساسی بودن
 شخصیت:همانند مَرد،انسانی
 توانایی عاشقی:دلبستن به یک نفر
 دلخوشی:پیچ و تاب موهایش
 ایثار:تقدیم جوانی به فرزند
 توانایی: ایجاد آرامش
 بهترین صفت:مادری
 نیاز: مردانگی
 تمایز:زیبایی
 لقب: بانو
 دل:نازک

وقتی دعا میکنی

دکتر الهی قمشه ای

وقتی دعا میکنی،
دعای تو از این جهان خارج میشود و به جایی میرود که هیچ زمانی نیست.
دعایت به قبل از پیدایش عالم میرود.
دعایت به آنجا که دارند تقدیرت را مینویسند میرود.
و تقدیر نویس مهربان عالم تقدیرت را با توجه به دعایت مینویسد.

و مولانا چه زیبا میگه:
گر در طلب گوهر کانی، کانی / گر در هوس لقمه نانی، نانی
این نکتهء رمز اگر بدانی، دانی / هر چیز که در جستن آنی، آنی

به کارهامون بوی خدایی بزنیم نه بوی نفتی

یکی تعریف میکرد اوایل که خونمون گاز کشی شده بود...(اما هنوز بعضی خونه ها نفتی بودن)...وقتی نفت فروش با گالن های نفتش میچرخید...به من که رسید سلامی کرد و من هم جوابشو دادم...داشتم به داخل خونه میرفتم که یهو گفت..حاجی اقا !! بیست روز هست که سلام علیک شما با ما عوض شده!!!

نشانه های مؤمن مخلص

نشانه های مؤمن مخلص از منظر حاج آقا قرائتی در کتاب دقایقی با قران:
۱.درانفاق از کسی توقع پاداش ندارد
۲.درعبادت جز خدا کسی را بندگی نمیکند
۳.درتبلیغ به غیر از خدا،ازکسی پاداش نمیخواهد
۴.در ازدواج ،از فقر نمیترسد باتوجه به وعده خدا عمل میکند
۵.در برخورد با مردم،جز رضای خدا همه چیز را کنار میگذارد
۶.درجنگ وبرخورد با دشمن جز خدا ،از کسی نمی هراسد
۷.در محبت ومهر ورزی،هیچکس رابه اندازه ی خدا دوست ندارد
۸.در تجارت وکسب وکار ،از یاد خداوند غافل نیست

ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺑﺎﺭﺑﯽ

💃ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺑﺎﺭﺑﯽ ﺭﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﺑﻮﺩﻡ، ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ.
ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﺵ 90 ﺩﺭﺟﻪ ﮐﺞ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﯼ ﻇﺮﯾﻔﯽ ﺩﺍﺷﺖ.
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﻭ ﻇﺮﯾﻒ ‏(ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻮﭼﯿﮏ، ﺧﻮﻧﻪ ﮐﻮﭼﯿﮏ) ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﻮﺩ .

فرشته ها تو خونه مون نیستن

علت خیلی از مشکلاتی که ما تو خونه هامون داریم، درگیری ها، بداخلاقی ها، عصبانیت ها، بی حوصلگی ها، غرغرها، دل شکستن ها و ...

سه صافی مهم!

*حرف های خود را از 3 صافی رد کنید*

شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت: گوش کن، میخواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو میگفت...

سرلشگر مسعود منفرد نیاکی

یک خاطره از یکی از شهدا،از زبان همرزمش...
حتما حتما حتما بخونید...
مژگان 19سالش بود و سرطان خون داشت...

مطلبی پند آموز

زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد
 داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت:آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه:

پوشاننده ی عیوب

درروزگاران قدیم دختری که تازه ازدواج کرده بود با شوهرش سر موضوعی بحث کردن