روزى ابن ابى العوجاء از هشام بن حکم - که هر دو از شاگردان امام جعفر صادق علیه السلام هستند، پرسید: آیا خداوند متعال حکیم و به همه امور و مسائل دانا است ؟
پاسخ داد: آرى ، او حکیم ترین و داناترین حکیمان و عالمان است .
روزى ابن ابى العوجاء از هشام بن حکم - که هر دو از شاگردان امام جعفر صادق علیه السلام هستند، پرسید: آیا خداوند متعال حکیم و به همه امور و مسائل دانا است ؟
پاسخ داد: آرى ، او حکیم ترین و داناترین حکیمان و عالمان است .
ابن ابى لیلى - که یکى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است - حکایت نماید:
روزى به همراه نعمان کوفى به محضر مبارک آن حضرت وارد شدیم ، حضرت به من فرمود: این شخص کیست ؟
عرض کردم : مردى از اهالى کوفه به نام نعمان مى باشد، که صاحب راءى و داراى نفوذ کلام است .
روزى یک نفر نصرانى به محضر مبارک امام جعفرصادق علیه السلام شرفیاب شد و پیرامون تشکیلات و خصوصیّات بدن انسان سؤ ال هائى را مطرح کرد؟
امام جعفر صادق علیه السلام در جواب او اظهار داشت :
لام پسرم...
بفرما؟
از سرشماری مزاحمت میشم.
مادر تو این خونه چند نفرید؟
اگه میشه برو شناسنامههاتونو بیار که بنویسمشون...
یکى از اصحاب نزدیک امام جعفر صادق علیه السلام به نام زید شحّام حکایت کند:
روزى به همراه عدّه اى در محضر پربرکت آن حضرت بودیم ، یکى از شعراء به نام جعفر بن عفّان وارد شد و حضرت او را نزد خود فرا خواند و کنار خود نشانید و فرمود: اى جعفر! شنیده ام که درباره جدّم ، حسین علیه السلام شعر گفته اى ؟
در این آشوب شهر وقتی دلت ناجور میگیرد و هرلحظه بیقرار تر میشوی
وقتی همه باتو غریبه میشوند و دردت را گوش نمیدهند
وقتی از شهادت و عشق و رفتن به آن بالا بالاها سخن میگویی و تمسخر میشوی
با خودش گفتـه بود:
“یک شب که هزار شب نمیشود”
رفته بود مراسـم عروسی!
چند سال بعد
یکی دل همسـرش را بـُـرد
در یک مراسم عروسی!
و چندین سـال بعد
یکـی دل پسرش را
…
آری
در مکتب ِ مـآ
یک شب ،هـزار شب می شود
در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام) زندگی میکرد تا اینکه بیمار شد و از دنیا رفت.
همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند.
اتفاقاً در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم.
" شهادت " ، نوعی " مدیریت " است
آدمهای " معمولی " ،
خیلی هم که " موفق " باشند ،
" زندگی " خود را " مدیریت " میکنند !
اما "" شـــــهــــــــــــــــــــدا "" ،
" مـــــرگـــــ " خود را نیز ، "" مدیریت "" میکنند ...
" شــــــــــهــــــــــــــــــــادت " ، یعنی ،
"" زندگی مان "" را کجا ، " خرج کنیم "
که " زندگی دیگران " " معــــــــــنــــــــــے " پیدا کند !
اینجانب کوروش هخامنشی ﻓﺮﺯﻧﺪ ﮐﻤﺒﻮﺟﯿﻪ ﯾﮑﻢ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ هخامنشیان ﻫﺳﺘﻢ ﻭ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ. ﮔﺮﭼﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﻭ ﺻﺪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﮔﺮ ۲۰۰ ﺳﺎﻝ ﻫﻢ ﻋﻤﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﺷﻤﺎ ﻋﺰﯾﺰﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺩﯾﺪﻡ!