دکتررحیم پورازغدی

لباس غواصى با بدبختى از اروپا وارد میکردند، با بدبختى زیاد که چند بار روى محموله لباس ها ، پنتاگون دست گذاشت و توقیفش کرد.
ما شب عملیات والفجر هشت که میخواستیم وارد آب شویم، خدا رحمت کند همین شهید شوشترى را ، به شوخى و جدى به ما میگفت، برادر ها یکجورى تیر بخورید که لباسهایتان سوراخ نشود،

در هنگام اضطراب

آیت الله سید علی قاضی در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست.

آب

نصف تاریخ عاشقی <آب> است، قصه هایی عمیق و پر احساس
قصه هایی پر از فداکاری، قصه هایی عجیب، اما خاص:

ما شیعه ایم

از امام صادق (ع) پرسیدند آقاجان:
اگر شیعه ای از شما گنه کار باشد موقع عذاب وسوزاندن آن مومن در آن دنیا باعث خوشحالی دشمنان شما میشود وآبروی شما می رود..امام صادق(ع) فرمودند: ما در همین دنیا به شیعیان کمک می کنیم که توبه کنند..

از زبان پدر غواصان شهید

آمدی سوی وطن،خسته نباشی پسرم

آبرو دادی به من،ای گل بی بال و پرم

خاطره عملیات کربلای 4

خاطره عملیات کربلای 4 خیلی تلخه ! عملیات لو رفته بود و بعثیها از چند شب قبل با بلندگو به ما گوشزد میکردند که عملیات لو رفته شب عملیات بچه های غواص از بعد از ظهر ساعت حول و هوش پنج و نیم که از دژ و خط خودی قصد عبور و ورود به آب راداشتند

سکوت کن..!

هنگامیکه نمیدانی چه بگویی، چه پاسخ دهی و یا چطور بگویی, فقط سکوت کن!
گاهی نگفتن شیرین تر از گفتنِ سخنانِ آشفته است که در لحظه تو را سبک میکند...در آن لحظه سکوت کن.

نمازتشکرازخداست

یک مهندس روسی، تعدادی کارگر ایرانی استخدام کرد. کارگرها موقع اذان، نمازشونو می خوندند. یه روز مهندس روسی بهشون اخطار داد که اگه موقع کار، نماز بخونید آخر ماه از حقوقتون کم میکنم! بعضیا از ترس اینکه حقوقشون کم نشه نماز رو بعد از کار میخوندن و بعضی هم همچنان اول وقت..

طنز حلال از مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی

*درخت گردو
شخصی زیر درخت گردو ایستاده بود و می‌گفت: «خدایا! همه کارهایت درست است فقط نمی‌فهمم چرا گردوی به این کوچکی را بالای این درخت بزرگ قرار داده‌ای ولی هندوانه به آن بزرگی را لای بته‌های کوچک! » همین‌طور که داشت با خدا درددل می‌کرد ناگهان بادی وزید و گردویی روی صورتش افتاد و از بینی‌اش خون آمد. او به خودش آمد و گفت: «خدایا! کارت درست است. اگر یک هندوانه بالای درخت بود، معلوم نبود چه بلایی سرم می‌آمد!»  و ...

قلب هایمان به ده دلیل مرده است

اول : خدا را شناختیم ولیکن حقش را ادا نکردیم..
دوم : گمان بردیم که پیامبر خدا رو دوست داریم سپس سنتش را ترک نمودیم..