سالها پیش سرباز خوزستانی پس از اموزشی موقع تقسیم دید افتاده مشهد
دلگیر و غمگین شد
از طرفی ارادتش به اقا و از طرفی اوضاع بد مالی خانوادش
سالها پیش سرباز خوزستانی پس از اموزشی موقع تقسیم دید افتاده مشهد
دلگیر و غمگین شد
از طرفی ارادتش به اقا و از طرفی اوضاع بد مالی خانوادش
🔸از علم جفر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام.
یکی از علماء در حرم حضرت معصومه ع می نشست یک ساعت قبل از ظهر تا بعد از نماز عشاء ، و این کار روزانه اش بود و اگر کسی برای استخاره می آمداز او سوال مکردو جواب میگرفت، سپس آنهارا به خواندن آیه مبارکه 2 سوره مائده (( و تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان ))
ﻣﺮﺩی ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺁﻣﺪ و با حالتی نگران ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ
یا رسول اللّه!
ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﭘﺴﺮﯼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ...
🌟مرد عرب نگران بود نزد پیامبر آمد
عرض کرد اکنون حدود دو سال است که خدا فرزند پسری به من داده است، من و همسرم هر دو سفید پوستیم ولی بچه ی ما سیاه به د نیا آمده است
1 ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﮓﻫﺎ، ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﻮﺩ .
ﮐﺎﻓﺮ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ، ﺷﻤﺸﯿﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺒﺨﺶ .
دو شاگرد از استاد خود پرسیدند :
منطق چیست؟
استاد گفت :
دو مرد پیش من می آیند ؛ یکی تمیز و دیگری کثیف ؛ من به آنها پیشنهاد میکنم حمام کنند ؛ شما فکر میکنید کدامیک این کار را انجام دهند ؟
روزی پیغمبر خدا حضرت محمد(ص) از یه قبرستانی داشت عبور،،، میکرد یه وقت دید از داخلو یکی از قبرها صدای نعره ای میامد امد بالای سر قبر پاش رو محکم زد رو زمین و فرمودند:ای بنده ی خدا پاشو وایسا.
دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر.